بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
برنامهتوی این شرایط نمیدونم دقیقاً باید چیکار کنم. کاری به ذهنم نمیرسه که بتونه به شرایط کمکی بکنه. کارهایی که قرار بود انجام بدم هم فعلاً کنسل شده. تصمیم گرفتم تمرکزم رو بذارم روی خودم و به زندگیم برسم. دیشب خیلی خسته بودم اما ورزش
اون چیزی که قلبم میگه پارت دوسارا: مطمئن نیستم ازت! لی لی: به درک! من فقط برام مهمه که کارگردان بشم سارا: بله متوجهم خانم کارگردان ههههههه صدایخنده های سارا مثل پتک پشت سر هم تو سر لی لی کوبیده میشد لی لی خودش هم نمیدونست چی میخواد دقیقا ایا واقعا میخواست
زیبایی در خواب: چگونه خواب کافی به پوست و موی شما جوانی و درخشش میبخشد؟زیبایی در خواب: چگونه خواب کافی به پوست و موی شما جوانی و درخشش میبخشد؟ **مقدمه:** در دنیای پرهیاهوی امروز، اغلب ما خواب را قربانی برنامههای شلوغ و مشغلههای روزانه میکنیم. اما آیا میدانستید که کمبود خواب، تنها بر انرژی و
داستان اسکناسی در بشقابکمال الملک نقاش چیره دست ایرانی (دوران قاجار) برای آشنایی با شیوه ها و سبکهای نقاشان فرنگی به اروپا سفر کرد، زمانی که در پاریس بود فقر دامانش را گرفت و حتی برای سیر کردن شکمش هم پولی نداشت. یک روز وارد رستورانی شد و سفارش غذا داد.
واله و شیدا شدمبا فـروغ چشــم مستت والـه و شـیـدا شـدم باده نـوش غمـزهای زان نرگس شهـلا شـدم همچـو مجنون درکویر بیکسیها دل پریش بی خود از خود گشته دائم در پیِ لیلا شدم قـطـره بــودم در نـسیـم صبحـدم بـر گلبـنی غنچهلبوا کردومنازشوقگلِ
شغل های موجودآشپز چلوکبابی - آقا یا خانم ادمین جواب دهی - خانم مرغداری - مجرد یا خانواده فروشنده آبیموه بستنی پخت و پز نظافت منزل نگهبان - شیفت شب نیروی ساده - شرکت / معدن فروشنده - خانم (مغازه جوجه و قیمه آماده) صندوقدار فست فود - خانم پیک
من نیستم اما، تو مراقب باش ..همین.امروز پنج روز از شروع چیزی که نمیخوام باور کنم گذشته.. باید به زبون بیارم هرچی که هم که مقاومت کنم هرچی هم نخوام باور کنم! اما شروع شده .. جنگی شروع شده که جنگ ما نبوده و نیست .. و تمام مدت به این فکر می کنم که این جنگ تاوان چیه؟!
جانهای ایرانیبا این اینترنت کند. پناه و پناهگاه. هنگام خواندن خبرها درباره تجاوز اسرائیل به خاک ایران، نمیتونم جلوی اشکهامو بگیرم. جای جایِ ایران از تهران تا شهرهای کوچک و بزرگ، زخمی و شهید داشتیم. به کدامین گناه؟ کودکان و نوزادها هم شهید
جنگاز بامداد ٢٣ خرداد ١٤٠٤ حمله اسرائيل به ايران شروع شد و ما اصفهان بوديم ... امروز تصميم گرفتيم برگرديم تهران و گفتيم كه اتفاق بدى نمي افته رسيديم تهران و صداى انفجار تمام شهر رو پر كرده بود همزمان هزار مدل حس رو باهم تجربه كردم هم