بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
کتاب بدو دجله بدوگفتم تا یادم نرفته اینجا یه سری از نکاتی که از کتاب بدو دجله بدو برام جالب بود رو بنویسم. مثلا اینکه سید محمدباقر صدر که یه شخصیت علمی عراق بوده و سرگذشت ناراحت کننده ای داشت. من تا قبل خوندن این کتاب نمی‌شناختمشون. در زمانه ای
بی برقیمی‌دونی بد شانسی یعنی چی؟ یعنی زیر دوش باشی و براق بره و پکیج هم داشته باشین تازه امشبم خواستگاریت باشه و کلی دلشوره داشته باشی
هی و هیاز خبرچین جماعت متنفرم و از اعتماد کردن و هی و هی اعتماد شکستن بقیه خستم هربار چوبش رو میخوری و یعد چندسال دوباره یادت میره جای زخم رو بسه دیگه دفعه آخر باشه امیدوارم
عنوان ۲۱بعضی ها چرا مدل دعا کردن شون حال آدمو بد می کنه مثل میم...فرص کن بعد از کمک کردن بهش البته با نیت خوب می گه انشااله خدا یه همسری مثل مال من بهت بده. یکی نیست بگه از نظر خودت خیلی عالی و آقا...آخه اصلا شاید من از خدا چیز دیگه ای
خراشهای خیش ...داشتم وسط جاده می دوییدم ، همون جاده ای که یه بار وسطش دعوام شد با اون راننده وانت که میخواست سبقت بگیره و بهش راه نمی دادم! اون دفعه راننده وانت خسته شد و بهم نرسید و اینقدر آروم حرکت کرد که دیگه تو آیینه ندیدمش. این دفعه که وسط
قصه دلتنگی آغاز شدصبح ساعت ۴.۵ با گریه بیدار شده و دنبال پدرم همه اتاق ها رو گشته... رواست که خون گریه کنم از دلتنگی این بچه برای والدینم. بغلش کردم و آروم نشد و دست پدرشو گرفت و لب ورچید و هق هق زد. بلند شدم و براش اوتمیل گرم درست کردم، قراره
ت مثل " تو " ...!" تو " تعبیر رویای منی و تقصیر شیرین تقدیر من ...! تو تقاضای من بودی و با آمدن تلنگری زدی به این قلب تنها ... تولد دوباره احساسم را " تو " رقم " زدی " تو" دلیل تپیدن قلبم "تو " تشویقم برای زندگی و "تو " تمرکزم را به خودم بیشتر
شایدهمین که در آستانه سی سالگی هنوز دنبالشی، خودش یه دلیل محکمه که باور کنی برای تو وجود نداره. بیا دیگه دست و پا نزنیم.
( محیط قمی ) فقط حیدر امیرالمومنین استمُریدِ عِشق نجوید، مُرادِ خاطرِ خویش خوش است عارفِ سالک، به هر چه آید پیش نکو است آن چه کند دلستان ، چه جور وُ چه مهر خوش است هرچه زِ جانان رسد، چه نوش وُ چه نیش غلامِ همّتِ آنم که خاطرِ مجموع پیِ دو روزۀ دنیایِ دون نکرد، پَریش زِ
