بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

میلاد تو است یا منمیخوام با این شعر شروع کنم ... تو این فکر بودم که با هر بهونه یه بار آسمون و بیارم تو خونه حواسم نبود که به تو فکر کردن خود آسمونه تو دنیای سردم به تو فکر کردم که عطرت میاد و بپیچه تو باغچه بیای و بخندیم تا باز خنده هات و مثل
برای زندگیم می‌نویسم#مرور_زندگی منُ به این فکر و اندیشه رسوند که هر اتفاقی که تا الان افتاده چه خوب و چه بد انتخاب اون لحظه من بوده و من در اون لحظه تجربیات امروزم نداشتم پس هرچی که بودند اون انتخاب‌ها من الان به اینجایی که هستم رسوندن و حاصل همشون
نوستراداموس!؟نه منطق !؟وقتی پوتین ملعون به اکراین حمله نمود .مطلبی نوشتم بر محکوم نمودن پوتین .وهر گونه حمایت و همراهی با پوتین را خیانت به بشربت برخواندم وحتی ارتباط با این مرد خاین به بشریت را از سوی کشور مان مصداق بایعت وشایعت وتبعت علی قتله. بر
مراسم گرامیداشت عروج شهادت گونه رئیس جمهور در دانشگاه علوم پزشکی استان سمنانبرمودا:مدیر روابط عمومی دانشگاه علوم پزشکی سمنان از برگزاری مراسم گرامیداشت عروج شهادت گونه رئیس جمهور در دانشگاه علوم پزشکی استان سمنان خبرداد.
قدمی به سمت ارامشگاهی انقدر با خودت کلنجار میری و ضربه میزنی تا دور بشی از احساسی که در دلت هست تا به خودت ثابت کنی عشقی نبوده و این دلتنگی توهمی بیش نیست اما یه جایی یه زمانی این احساس و دلتنگی از هر سمت به قلبت فشار وارد می‌کنه و نغست تنگ میشه ،
پاره‌گی تسمه تایمفساد تسمه تایم درین کاغذ توشه ها و بارها گفته شد که پاره‌گی تسمه تایم امداد خودرو مشهد خسارت سنگینی به خودرو وارد می نماید البته عالی میباشد بدانید در شکل پاره گی تسمه تایم چه ضرر هایی به خودرو وارد شود؟ در شکل پاره شدن تسمه تایم
آشفته از مه دور؛ بهتر!نمی‌دانم از کجا شروع کنم بنویسم و حتی نمی‌دانم دیگر رسم‌الخط فارسی چه انهناهایی دارد!؟ اصلا انحنا چگونه بود؟ آری با ح جیمی نوشته می‌شد. دیگر حتی نمی‌دانم چه چیزی ارزش نوشتن و حتی در مقام نازل‌تر ارزشِ فکر کردن را دارد یا خیر. اما
میلاد تو بود و یا منمیخوام با این شعر شروع کنم ... تو این فکر بودم که با هر بهونه یه بار آسمون و بیارم تو خونه حواسم نبود که به تو فکر کردن خود آسمونه تو دنیای سردم به تو فکر کردم که عطرت میاد و بپیچه تو باغچه بیای و بخندیم تا باز خنده هات و مثل
نیمه راهنیمه راه امروز با یک "پایان" قدم زدیم او در نیمه راه مرا رها کرد و قلب من را در تپشی نیمه کاره آشفته ساخت وقتی نیمه راه را با هم مرور کردیم پایان فرا رسید و من در احساسی نشکفته، خود را باختم ولی او پایان را آغازی دیگر ساخت او برگ