بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

مسئله این است. آلو یا موز؟باید        .       ، ، ،    .   ،      .       ،     
5.1.24تاول زده دستم، بستمش لامصب چرا نمیترککککه سرماخوردگیم بهتر شده بعد از مصرف قرص و زدن امپول به باسن خودم ، خیلی ادعام میشه ک بدنم گویه
آقا ...آقا یه چی بگم ... من همیشه فکر میکردم خودکشی مال افرادی که بیماری روان و افسردگی شدید دارن من افسردگی ندارم حالم خوبه مسواک میزنم هفته ای سه روز حموم میرم زبان میخونم ولی وقتی دچار حمله های فیبرومیالژی میشم عمیقا دلم میخواد خودم
نه . میام. دلم تنگ شده .شبیه اون رنگین کمون بعد بارون و رعد و برق ، شبیه آسمون آبی فردای صبح ِ شب طوفانی دریا ، شبیه خیره شدن به چهره دخترک توی خواب بعد از یه روز پرکار و خسته کننده ، شبیه وقتی که می فهمه نگاهم چه معنی ای می ده ، شبیه حضور به موقع یه
واقعا چرا من تو این زندگی موندم؟این خانه از داربست ویران است من چرا توش موندم تاوانشو میدم و هیچوقت از یک مرد اشتباه بچه دارنمیشم این تاوان اشتباه هروز از خودم می پرسم این چ بلایی بود سر خودم اوردم منو به این قوماش وحشی چی اینا وحشین به پسرخودشونم رحم نمیکنن
تداوم پرداخت تسهیلات خرید یا ساخت مسکن ایثارگران در سال ۱۴۰۳خبر اخبار ستادی تداوم پرداخت تسهیلات خرید یا ساخت مسکن ایثارگران در سال ۱۴۰۳ تاریخ انتشار چهارشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۳:۴۱ کد مطلب : ۴۸۲۴۵۴ مدیرکل دفتر مسکن و تسهیلات رفاهی بنیاد شهید و امور ایثارگران گفت: با عنایت به ارایه
بغض ابرهاداره بارون مياد اون هم چه باروني انگار بغض ابرها تركيده و آسمون هاي هاي گريه مي كنه ، از ساعت هشت صبح داشتم باغ فرح يعني دومين باغ مينا جانم رو آبياري مي كردم كه يه دفعه بارون تند شد ، اومدم نشستم روي تخت زير آلاچيق ، به مينا تلفن
کز او دوریش خود صورت نبندد - غزلیّات مولویخُنُک جانی که او یاری پسندد / کز او دوریش خود صورت نبندد تو باشی خنده و یارِ تو شادی / که بی‌شادی دهانِ کس نخندد . ( غزلیّات مولوی )
صبحانه ی نامرتب ۱۳ از اردیبهشتامروز پنجشنبه ، خونه مرتبه اما هوس کردم یه صبحانه ی نامرتب بخورم و معلوم هم نیست این غذا چزا این قدر خوشمزست و چجوری اصلا شده که شده صبحانه ، قاطی پاتی عجیب و غزیبی هست اما ناصرالدین شاه در یادداشتهای روزانۀ خود می نویسد:«رفتیم