بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

روز نوشت 7دیشب حتی نیم ساعتم پلک رو هم نذاشتم . از دیروز صبح یه کَله بیدار بودم تا الان . کل شبو داشتم دستو پا میزدم تو گنداب افکارم. زنده ام ، زنده میمونم فعلاً. امروز ساعت 8 صبح رفتم کتابخونه . روز خوبی نبود. خوابم نمیومد ولی ذره ای تمرکز
نمایش ترومنساعت ۸:۳۰ صبح است.در اتاق رئیس اداره نشسته ام.با هر چه بلدم دارم تلاش میکنم تا قانون را اعمال و به خواسته به حق موکلم رسیدگی کنند اما نمی شود در این اداره وکیل جایگاهی ندارد.وکیل را به چشم موی دماغ می بینند.به چشم یک مفت خور...همه
روزنوشت: ۱چون وقتی مادربزرگم رو توی آی سی یو دیدم هول کردم بهم نگفتن که دیشب حالش دوباره بد شده و دوباره بردنش icu بهم حق بدین، اون تنها کسیه که بوی مامانم رو میده و واسم سخته ازش دل بکنم... چند شب هست که درست حسابی نتونستم بخوابم و همش
دلم می خواد حرف بزنمعزیزم... روزی ۱۵ ساعت دارم برای م.م کار می کنم... به معنای واقعی بریدم... سر و کله زدن با مراجعه کننده های زبون نفهم که صد رحمت به خرررر...داغونم... هیچ کس رو ندارم باهاش حرف بزنم... دلم می خواد حرف بزنم... درد و دل کنم... دردمو
بانک سوالات شیمی استان گلستانبرای دریافت بانک سوالات شیمی استان گلستان روی لینکهای زیر کلیک نمایید: 1- بانک سوالات شیمی دهم استان گلستان 2- بانک سوالات شیمی یازدهم استان گلستان 3- سوالات آزمون شبه نهایی شیمی دهم - یازدهم و دوازدهم استان گلستان
یاد توبا یاد تو هر شبی من و جان با سوزی لرزیده است تو جان منی چه کم کنم ز آن که غم دیده است امشب دل من ز نبود کسی رنجیده است هر که مرا دیده تورا نفرین و به رویم خندیده است چه کنم تو بگو مگر این دل غم کم دیده است هر که حال خوش دارد مرا
Chicken Run: Dawn of the Nuggetانیمیشن چیکن ران دو در ادامه ی قسمت اول ( کلیک ) بعد از سال ها ساخته شده بود.مثل قسمت اولش دوست داشتم این مرغ های دوست داشتنی و کیوت و بامزه رو.هرچند به شگفت انگیزی قسمت اولش نبوذ‌. قسمت اولش و اون موضوع آزاذی و سکانس های عمیق و
jjjjjjمی دانید عیب و ایراد امثال حقیر کجاست؟! ****دین را با مسولین تنظیم و میزان می کنیم. یعنی چون فلان مسول بد کار کرده و یا اختلاس نموده مسلمانی را زیر سوال می بریم و نمی گویم: این از اول هم گرکی در لباس میش بود و با نقش بازی کردن می
۳۹۸_بزرگیتو میرسونمامروز،حدودا ی ربع با خالم حرف زدم(خاله بزرگم،حدودا ۶۵ به بالاس) در واقع استاتوسشو ریپ زدمو این باعث شد سر بحث باز شه. خلاصه که ما غرقِ غرق بودیم. داشتم با ناراحتی به حرفاش گوش میدادم ی دفعه،بدون مقدمه،گفت:میبوسمت سلام برسون