بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

فقط برای مادر عزیزم .................بارون هرموقع که میباره دلم جوره دیگه دوست داره حالم به توبستگی داره روزای خوبو یادم میاره کی غیر ازتو باشه نزدیکم صدام کنه بااسم کوچیکم کنارت یه ادمه دیگم فقط تو میفهمی که چی میگم
خواب ها به واقعیت می پیوندند؟؟از ساعت ۸ بیدار شدم و خوابم نمیبره یکی از خوشحالیای روز جمعه م این بود که میتونم بخوابم دیروز تو وب قدیمی یه پستی رو پیدا کردم از یه خوابی نوشتم... که شیزوفرنی گرفته بودم و یه کسی رو میدیدم که هیچکس نمیدید و اون ادم هم ادم خوبی
ز خود شدم، ز جمالِ پر از صفا، ای دل - غزلیّات مولویز خود شدم، ز جمالِ پر از صفا، ای دل / بگفتمش که زهی خوبیِ خدا ای دل نهایتی‌ست که خوبی از آن گذر نکند / گذشت حُسنِ تو از حد و منتها ای دل . ( غزلیّات مولوی )
خوابم میاد+ ۰۹:۰۱ خیلی خستم. سرم خواب میخواد یه حس سنگینی دارم. دیروز ساعتها سردرد شدید گرفتم یه کوچولو چرت زدم انقد بیرون سروصدا بود کولر بادش کمه گرم بود پا شدم. شب قبلشم ۳ صبح حدودا بیدار شدم. گرم بود... فکرمم مشغوله. ۹۹٪ پولی که برا رهن
رسم عاشقیاین است رسم عاشقی پروا کنی پر وا کنی باید که بهر دیدنش چشمان دل وا کنی خود را سراسر جان نما تا لایق جانان شوی گم کن تمام خویش را تا بلکه خود پیدا کنی از بند تن بگذر هم و از بند جان و مال و جا باید سراسر اشک و خون تا عاشقی معنا کنی
بودنت زیباستمی ایستم به تماشای جمال بی مثالت و با دسته گلی از جنس بوسه لب هایت را به دوست داشتن اغشته می نمایم دست می کشم بر چشمانت و با جوهر سرمه نگاهت از عشق بر تارک هستی نقش می زنم به راستی که خواستنت زیباست بودنت زیباست و ناز نگاهت شیرین
مثلا جمعه ی هیچ کسی !هیچ وقت فکر نمی کردم که بشه نفس را با هیچ کس قافیه کرد تا نفس هست به یاد تو برآید نفسم ور به غیر از تو بود، هیچکسم هیچکسم
نشاید که مرهمی !بعد از مدتها امروز رانندگی کردم. ساعت ۴ صبح زدم بیرون. رفتم میدون انقلاب و یه دوری زدم و ناخودآگاه خودم رو تو اتوبان امام علی دیدم ... تنها مسیری که جلوی چشمم بود و نمی خواستم غیر از این راه به چیز دیگه ای فکر کنم ... نه ، به خودم
دربارعشقآنگه که دردربارعشق چشمت دل ازما می ربود با یک نظر چشمانِ تو ، تقدیــر ما را می سرود بی آنکه حرفی بشنـوم ، از جانب احساس تـو عشق تودست وپای من کرده به زنجیرش کبود من باختم دل را ازآن، وقتی که چشمت ناگهان آس دل عشق تــو را ، لازم