بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

دیزیالان با تردید کلی گشتم و دیدم که دستور محشر دیزی هام رو ننوشتم پیاز نسبتاً زیادی رو ریز خرد میکنم میریزم تو ظرف،بهش گوشت( ترجیحاً چرب و استخون دار)،نخود و لوبیا سفیدی که خیس خوردن ،و زردچوبه و آب جوش اضافه میکنم پیاز حتماً حتماً
+ امید چیه؟!امید رویاییه که تو بیداری می‌بینی امید دستیه که می‌کشتت بیرون وقتی داری غرق می‌شی اون چیزیه که هلت میده جلو وقتی درمونده نشستی وسط سختیا امید حسیه که باعث می‌شه ادامه بدی تلاشیه که برای بردن می‌کنی امید نوریه که نمی‌ذاره گم بشی تو
دوباره در کشاکش.خیلی سخته از دست عزیزترین آدم های زندگیت بزرگترین زخم های روحیت رو بخوری یا بیشترین ترس ها و تروماهات ایجاد شده باشه. اینکه در عین اینکه عاشق کسی باشه و نخوای خار توی پاش بره، وجودت از رفتارهاش با تو پر از خشم باشه! خیلی سخته
فصل دوم الکترومغناطیس دو ان شاالله حداکثر تا سه هفته دیگربسم الله الرحمن الرحیم با عرض پوزش بابت تاخیر پیش آمده فصل سوم الکترومغناطیس 2 ان شاالله حداکثر تا سه هفته دیگر.
کتاببنظرم شخصیت های داستان های النا فرانته بسیار ملموس هستن؛ واقعی و با مسائل واقعی! و مسائل و درد زندگی انسان فانی معمولی رو که گره خورده به قدری شکوهمند باز میکنه و میگذاره جلوی چشمات که از یک جا متوجه میشی در اصل خود زندگی
پیر مرد و جوان نادانکمی از ظهر گذشته بود که پسر جوانی همراه با دو دختر نوجوان وارد محوطه‌ی بستنی فروشی شدند. هر سه لباس‌‌های عجیبی که جلب توجه می‌کرد پوشیده بودن، شلوار پسر که چیزی نمانده بود از پایش بیفتد و دختران هم با آرایشی غلیظ و کلاه لبه دار و
اسباب تفضلات الهی و آثار آن  1404/2/30اسباب تفضلات الهی و آثار آن شاید این عنوان شگفت انگیز باشد؛ زیرا فضل الهی، احسانی است که بر اساس اکرام الهی به کسی داده می شود؛ بنابراین، وقتی تفضل و احسان است، معنا ندارد که از «اسباب» یا «عوامل» آن سخن به میان آید؛ زیرا خدا بی
راه برگشت ، فقط سوی خداست..خوب می‌دانم قدمم تند شده است چاره ای نیست اما زندگی ها سخت است با حضورت اما کوچه امروز بر من تنگ و دلگیر نبود صبر کن !! من صبوری را خسته کردم انگار جای خوبش اینجاست! به تمنای همین ابیاتم که تو گویی در گوشم شعر دیروز من اما در
توده ی ابر بالارونده ...توده ی ابر کشتت و باد آمد سر جایت سرگرفت گفت کار ابری بود و انگار نه انگار که باد باور کرده بودند که طوفان تبر آورده گرفت هی جیغ از تبر برخاست انگار نه انگار که داد حمید طاهری (فلانی)