بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
یک پیش انگاشت وجودی در اول یوحنا 4:9(9) محبت خدا این چنین در میان ما آشکار شد که خدا پسر یگانه خود را به جهان فرستاد تا به واسطه او حیات داشته باشیم اول یوحنا 4) این آیه مربوط می شود به بخش محبت خداوند به ما در بخش وظیفه ما در محبت کردن. نامه اول یوحَنای رسول، یکی
بهشون نمیگمبچه که بودم، هر وقت بابام میخواست از بچگیهاش برامون بگه، همهاش قصهی سختی بود. از شبهایی که زیر نور کم چراغ درس خونده بود، از اینکه پدرش رو جوون از دست داده بود، از کارهایی که کرده بود تا خانوادهشو نگه داره. من اون وقتا خیلی
کاملا سنگدلانه!... به شکل کاملا لجبازانه و یکدندهآنه؟؟؟؟ای معتقدم گریه برای خواسته فقط تا زمانی مقبوله که آدمیزاد زبون باز نکرده. وقتی میتونه حرف بزنه، با کلمات خواستهاش رو بیان کنه! اگر پذیرفته شد که فبه المراد، همه راضی. اگر هم نه به طرف
دکتر رفتنخسته و وا رفته ام دیروز تقریبا نصف تهران رو طی کردیم تا به دکتر ارزشمندی برسیم که تأیید کنه هانا در رفتگی مادرزادی لگن حتی به صورت خفیف نداره و اشتباه دکتر دیگری رو جبران کنه ... قصه اش طولانیه فقط به صورت خلاصه بگم بهترین تجربه ی
ایران جانگلِ دل نازکِ زیبای در خون پرپرم ، ایران امیدم.آرزویم.جان من ، تاج سرم ، ایران تمامِ صحنِ تاریخت مرورِ درد و غم بوده صبوری.خسته ای و استواری پیکرم ، ایران به اروندت به هامونت به البرزت به کارونت به تک تک ریگِ صحرایت تو تنها باورم ،
کتاب دو قرن سکوت، عبدالحسین زرین کوباز کتاب دو قرن سکوت " در تاریخ ملاک یقین چیست؟ گذشته ای را که در فضای بی انتهای خاموشی و سکوت غوطه میخورد چگونه میتوان به مدد سندی و کتابی چند که برحسب اتفاق از دستبرد فنا و فراموشی جسته است دیگر باره زنده کرد؟ در تاریخ از بی طرفی
۳۶۴. پافچشم که باز کردم صبح دوشنبه را توی اتاق دیدم. احتمالا از ترسِ زن آهسته و دامن کشان خودش را به دربار رسانده بود تا کسی متوجه حضورش نشود. البته پنجره باز بود ولی بعید بود با این درجه از کمال و جمال از پنجره وارد شده باشد. حکم عقل بود
مومه( مادر، مادر بزرگ)مومه جانم واله و شیدا شدی پیر و کمپیر و رهی فردا شدی گیسوان رنگ دارد را سفیدی هم گرفت قامت سروی بلند و این خمی پیدا شدی تو سریع و چابک و تو در میانِ ده و باغ خسته و افتیده و خاری از این دنیا شدی مومه جانم کاش شود عمرم دهم بار دگر
آرزواکنون ده روز است که به آرزویم رسیدهام، کمیته نظر موافقش را اعلام کرد و من ساکن محل کار جدید شدهام، جایی که برای رسیدن به آن سالها هر روز تلاش مستمر انجام دادم، درخواست ثبت کردم و مسیر را هموار کردم. اما اکنون آنقدرها هم برایم