بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
سرت سلامت اقا جانداشتم از هیئت برمیگشتم ، هیچی هیئت به دلم ننشست واقعیتش ، نمی دونم یه عده کی میخوان این بلندگو و میکروفون رو ول کنن ، دو تا جوونی هم میدون دار بشن ! حالم خراب بود ، گفتم برم سمت اخوی ببینم چیکار میکنه، در زدم ، معطل شدم تا اومد ،
کوچه ی تاریکحس کردم توی تاریکی اون کوچه حس آشنایی بهم دست داد.. شاید دژاوویی.. از یک وقت دیگه ای که انگار تو یه شب تاریکی تو یه خونه قدیمی ای تو راهرو ایستاده بودم و داخل یکی از اتاق های اون خونه رو نگاه میکردم.. سرد.. و حس تاریکی و بی رحمی
اللهم عجل لولیک الفرجدارد غروب فرشچیان گریه میکند... ▪با اشکهاش دفتر خود را نمور کرد ذهنش ز روضههای مجسم عبور کرد در خود تمام مرثیهها را مرور کرد شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد ▪احساس کرد از همه عالم جدا شدهست در بیتهاش مجلس ماتم به پا شدهست
بالاخره که چی؟واقعا بعد این همه مدت تلاش برای پیدا کردن ادم مورد نظر حس میکنم ناامید شدم جدا من ادم بدی نیستم اتفاقا برعکس (اینو نگم چی بگم؟) فرندز میدیدم و عشق بین مونیکا و چندلر رو دیدم. انقدر حسرت خوردم که نگو... چرا من نتونستم؟ حق من بیشتر
صد و یکمهلوو امروز داشتم برای اولین بار نوشته های خودمو میخوندم ، چقدر قشنگ توضیح دادم بعضی وقتا چه حوصله ایی راستی من قبلا فقط نظراتو میخوندم و جواب نمیدادم، الان اگه کسی بنویسه جوابشو میدم خیلی کنجکاوم بدونم کسی میخونه نوشته هامو چجور
حسنآقا ماتریکسحسن آقا متولی مسجد تو بلندگو گفت: عزادارای محترم دمتون گرم =))) من صداشو از خونه شنیدم
محرمتعزیه هیات حیدری محله وشاد اران محرم (3) ................ اولین تعزیه راروزهای شهادت امام حسن (ع) در سرمحله می دیدم علی مراد پور و علی خان بقال و سیف الله عسگری وحاجی علی شاخوسی چند نفر دیگه نقش بازی می کردند . یکی عایشه می شد و