بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
روز سختامروز روز بدی بود... خیلی بد... اون محکم زدش و بعد از خونه رفت... نمی دونم زنده است یا نه... می ترسم مامان خودشو بکشه... می ترسم تو خواب چیزیش بشه... می ترسم اون بیاد بکشتش
وقتی که تو باشی ، جز تو ، همه بی معنا میشندلم تو رو میخواد وقتی به تو فکر می کنم ، همه رنگ ها ، سرخاب ها ، آرایش و آرایش کرده ها ،تیپ ها ، اندام ها و برجستگی ها ، عریانی ها و ... و همه ی آدم ها و آدمک ها ، به جز مشتی مترسک و هرزه گی ، قیمت دیگری ندارند . وقتی به تو فکر
هیوسینچند شب پیش شیفت شب بیمارستان بودم ...از ساعت هشت شب تا هشت صبح.شب شلوغی بود انصافاً تا ساعت ۱ و نیم شب اینا بی وقفه مریض اومد به طوری که فقط دو سه بار بین مریض رفتم یه لیوان آب خوردم و برگشتم نشستم سرجام. دیگه یک و نیم یه شامی
اخبار کارگری، زنان، ستم ملی، دانشجویی، ایران و جهان پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۴زنان نامه سپیده قلیان خطاب به روناهی دختر حمید حسین‌نژاد حیدرانلو زندانی سیاسی کُرد در خطر اجرای حکم اعدام سپیده قلیان، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین با انتشار نامه‌ای به روناهی حسین نژاد، دختر نوجوان حمید حسین‌نژاد حیدرانلو،
روز ارتش دلاوربِسْمِ اللَّـهِ الرَّ‌حْمَـٰنِ الرَّ‌حِيمِ وَ إِنَّ جُندَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ و سپاه ما هر آينه غالب آيندگانند. (صافات،173) ۲۹ فروردین روز ارتش جمهوری اسلامی روز لشکر خدا را به محضر فرمانده کل قوا و نیروهای خدوم ارتش اسوه های
ناپرهیزیبسیار ناپرهیزی کردم. امیرحسین درخواست شیرینی کرد و من هم به حساب اینکه آخرین شبی هست که اینجاست و فردا قراره برگرده گرگان، رفتم و شیرینی خریدم و دورهم چای و شیرینی خوردیم. گفتم که هرچقدر که اضافه موند رو با خودشون ببرن و توی راه
رقصچون برگ خزان به رقص برمی خیزیم از خُرد و کلان به رقص بر می خیزیم روزی که اجل سراغ ما می آید ما خنده کنان به رقص برمی خیزیم
خدایاشکرتبنظرم یه وقتایی که شرایط طبق میلم پیش نمیره زندگی انگار نمیچرخه و فقط دارم درجا میزنم ، بجای ناشکری و نا امیدی فقط باید بگم خدایاشکرت میتونست خیلی اتفاقای بدتری بیوفته میتونست خیلی شرایط بدتر و سخت تر باشه همین که الان دارم نفس
158از اون موقع که بحث کردیم، منتظرم بیاد حالمو بپرسه. بیاد بغلم کنه، بیاد بگه می‌خوام حلش کنیم... اما نیومده و قطعا نمیاد. من باید این وابستگی رو کنار بذارم، من باید ناامید بشم از تغییر... پ ن: اگه من جلو نمیرم به خاطر غرورم نیست، به
