بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

خلدستان: حکایت+ مثنوی (طریقت)روایت معنوی۩۩۩ ☫ حکایت+ مثنوی (طریقت)روایت معنوی ☫ ۩۩۩ چشم لیلی دوست دارم چون نگاه ناظر است چشم هایت سوژه‌ی خوبی برای عابر است بازوانت مثل یک منظومه‌ی شعر کهن بین آغوشت شب شعر عجیبی ناصر است پند آموز و کمی طولانی و پر پیچ و تاب گیسوان
بهار امد و شمشادها جوان شده اند! واقعا؟!عید فقط در یک صورت می تونه برای من جالب باشه و اون اینکه قبلش اتاقم رو مرتب کرده باشم، کاری از سال قبل قرار نباشه به سال جدید بیاد، وسایل مورد نیازم رو برای سال جدید خریده باشم و منتطر بمونم که عید بیاد و در تمیزی اتاق فقط استراحت
تصاویر واقعی، خیلی واقعیتصویر اول ‏اتوبوس از کنار گورستانی می‌گذرد که پدرم در آن آرمیده. از فراز دیوارها گورهای بهم پیوسته را می‌بینم، به امید اینکه قبر پدر را بیابم. بچه که بودم یکبار توی پارک لاله گم شدم. مردی مرا روی شانه گذاشت تا از بلندی پدرم را
اقا و خانم Xهوالعشق همیشه فکر میکردم اگه عاشق بشم.برا زندگیم هر کاری میکنم الانم تا اینجای رابطم هر کاری از دستم بر اومد رو انجام دادم ولی یجاهایی یسری چیزا هست که ادمو دلسرد میکنه دیگ نه شوق ادامه دادن داریم نه شوق موندن باید رفت اونقد رفت
جمعه و تنهائیبعد از خداحفظی رمانتیک دیشب، حالا من هستم. دیشب به آقای ح تاکید کردم اگر این جا را پیدا کند، حتماً کله‌اش را می‌کنم. گفت که نه راهی نیست پیدایش کنم. حالا خودمانیم، پیدایش هم کند چیزی نمی‌شود اکنون او غریبه است و مهم نیست من چه
چرا نباید راهنمای جنس مخالف و یا فامیل شویمچرا نباید راهنمای جنس مخالف یا فامیل شویم؟ در انجمن‌های ۱۲ قدمی، توصیه می‌شود که افراد راهنمای جنس مخالف یا اعضای خانواده‌ی خود نشوند. این توصیه بر پایه‌ی تجربیات گذشته و اصول برنامه است و دلایل مشخصی دارد: ادامه در ادامه مطلب
صبح مهمونی...تقریبا یک هفته است شایدم یک هفته است که اینجا نیومدم اومدم در زدم نبودین بلاگفا بالا نمیومد یا اینکه وقت نداشتم! وای که چقدر خسته ام دیگه نا ندارم حوصله هم ندارم صبح مهمونی همه تو هول و ولای جمع و جور من دیگه کشش ندارم... دیشب دم
| 609 |از او متنفرم. بقدری که حتی نمیخواهم اسمش را بنویسم. از خودم نیز بخاطر وجودِ او متنفرم. از تمامِ لحظاتی که با او سپری شده ، تمام حرفایی که با او زده شده ، از تمامِ خاطراتم که ردِ پایی از او بوده متنفرم. از مرورِ خاطرات ُ حرفها و
۳۲۱۸پادشاهِ وقت خود بودن ، تماماً برای خود بودن، چیزیه که بنظرم تو آدم های اطرافمون خیلی کمه، اکثرا در بندِ افکار اعتقادات ، خانواده اطرافیان و پارتنر مون هستیم و فکر میکنیم فداکاری کردن براشون خوده زندگیه ، الان از بوی قهوه ای که توو