بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

1719یه حس بدی دارم احساس میکنم بچه ی فاطی که دنیا بیاد یه دعوایی میشه...بین ما و اونا..و دوس ندارم این اتفاق بیفته...دلم نمیخواد کسی برنجه...دوس ندارم دوباره مامان بابای من ، آدم بده ی داستان بشن.. حق دارن ولی همیشه به بدترین حالت
فال امشبشاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد شیوهٔ حور و پری گرچه لطیف است ولی خوبی آن است و لطافت که فُلانی دارد چشمهٔ چشمِ مرا ای گلِ خندان دریاب که به امّیدِ تو خوش آبِ روانی دارد گوی خوبی که بَرَد از تو؟
امان از تنبلیصادقانه بخوام بگم تنها دلیلی که این مدت پست نذاشتم این بوده که تنبلیم میایه :/ و گرنه انقدرررررررررررر موضوع بوده تو این مدت میخواستم بگم که چی ! ولی خب حوصله ندارم توضیح بدم (همینم بزور نوشتم :/ )
شاد به بیداد در شاهنامهفردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۵ ... همه کار من با تو بیداد بود دل دشمنان بر تو بر شاد بود فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۷ به شادی بر تخت زرین نشست همی جور و بیداد را در ببست ... فردوسی »
یا امام رضا (ع)السلام علیک یا فاطمه معصومه (س) السلام علیک ایها الامام الرئوف، یا علی ابن موسی الرضا (ع) بی تو ای سروِ روان، با گل و گلشن چه کنم؟ زلفِ سنبل چه کَشَم عارضِ سوسن چه کنم؟ آه کز طعنهٔ بدخواه ندیدم رویت نیست چون آینه‌ام روی ز آهن، چه
نهمین سال نبودنتامروز نهمین سالیه که مادربزرگ عزیزم پیش مون نیست... دقیقا شب ‌شهادت امام صادق علیه السلام از بین ما رفت و چقدر جاش خالیه... کاش بازم میتونستم برم تو آغوش مهربون و گرمش... امروز حالم خیلی گرفته بود. هم جمعه بود هم فردا شهادته هم
شهادت امام صادق علیه السلامشب غریبی است؛ بغضِ سنگینی گلوی اهل زمین را می‌فشارد و سنگینی داغی جانسوز، قلب عالم را زخم می‌زند و گواهی عروج ملکوتی صادق آل محمد(ع) را می‌دهد. او که با حضور پر از معرفت و عالمانه‌اش، منبع فیض الهی در مدینه بود اما اینک خوشه‌های
قطره قطره اگر چه آب شدیمقطره قطره اگر چه آب شدیم ابر بودیم و آفتاب شدیم ساخت ما را همو که می پنداشت به یکی جرعه اش خراب شدیم هی مترسک کلاه را بردار ما کلاغان دگر عقاب شدیم ما از آن سودن و نیاسودن سنگ زیرین آسیاب شدیم گوش کن ما خروش و خشم تو را همچنان کوه
یکسال با گریه گذشتبه نام خدا سلام به همگی. دقیقاااا یکسال بود که ننوشته بودم اینجا،یکسالی که سخت گذشت ،با غصه و رنج و گریه گذشت. روز آخر که نوشتم دوازدهم اردیبهشت بود که وقتی داشتم پُست میذاشتم و مطالب را مینوشتم، از غم بزرگی که قراره زندگیمو غصه