بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
خانوم‌لاک پشتهسلام وبلاگی ها یه جمله ای از یه خانومی شنیدم که میگفت بعضی ها نفسشون سرده یعنی اهل رفت و آمد و پیگیری و گشتن نیستن ،این حرفشو داشت به یه دوستش جهت گلایه از یه دوست دیگه میگفت، به اون خانوم نگفتم اما به شما میگم حس‌میکنم نفس منم
آرزولا تمنّوا النجاة بدون العمل: در مقام نهى نفى شده كه بدون عمل آرزوى نجات نكنيد.
ذهنت رو باز نگه دار و وسعت بده دایره افکارت رو.زندگی هرکس"تصویری عینی" از براورد باورهایی ست که درذهن نیمه هشیار او نقش بسته است. پس به هرکجا که برود ، درست همان شرایط را باخود میبرد... فلورانس - اسکاولشین
اصول مدیریت!آقای مدیر عامل بادی به غبغب انداخته و به سخنرانی خود اینطور ادامه داد: من مادر مدیر و مدبری داشتم که باغ بسیار بزرگی را صاحب بودند. یکبار که ایشان مصمم می شوند در دل باغ یک ساختمان زیبا بنا کنند از در و همسایه و دوست و آشنا و
یه روز مزخرف دیگه...امروز هم خوب شروع شد، ولی از وسطش گند خورد بهش تقصیر خودمه، همیشه تقصیر خودمه... قرار بود روز های خوبو بنویسم ولی همش دارم روز های بد و مینویسم دیگه سعی میکنم جملات تو ذهنم با چرا شروع نشه... باید با چی شورع بشه وقتی هیچ وقت جوابی
"جوونِ من"داشتم به امیرحسین فکر میکردم؛ به اینکه چقدر خوشبختم که پیداش کردم و تو زندگیم دارمش.. زیاد ازش مینویسم حالا یا برای خودش میفرستم؛ یا توی نوت گوشیم، یا وبلاگ؛ وقتایی که میخوام از امیر بنویسم؛ انگار قلبم میاد جلو و قلم رو میگیره و
جدایی از شبکه جهانی خبرخیلی محکم جلوی شنیدن اخبار رو گرفته‌ام. هیچ سایت خبری رو باز نمی‌کنم اما تو گروه چت فیلم که عضو هستم، گاهی خبری رو می‌شنوم. وقتی گوشی رو دستم می‌گیرم، می‌بینم جایی نیست که برم. کسی نیست که باهاش چت کنم و بازی نیست که انجامش بدم.
روضه خوان میگه مزاحمت ایجاد شده.نوشته "لطفا منتظرم نزار." واقعا فردا چشم دیدنش رو ندارم.کاش می فهمید که اگر آخرین بار نبود هیچوقت باهاش هم صحبت نمیشدم.کاش نمی گفتم که تمام این چند ماه ازش می نوشتم. انتظار؟ جلالزاده ، از انتظارت که برای مرگ سخت تر نیست.این همه تو
کرامات امام رضاحاكم نیشابوری به سند خود از ابوحبیب نقل می‌كند: روزی رسول الله را در خواب ـ در منزلی كه حجاج در آن اتراق می‌كنند ـ دیدم. به ایشان سلام كردم. نزد ایشان ظرفی از خرما بود. ایشان به من هیجده خرما دادند و من خوردم. پس از پایدار شدن مزه
