بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
۲۸۲ | لذتِ کوتاه یا حسرتِ بلند؟کدام یک بهتر است: اینکه یک مدتی یک چیز خوب داشته باشی و بعد از دستش بدهی یا اینکه هرگز چیز خوبی نداشته باشی؟
ماجرای قلب سیاهچندروزیه که بخاطر تور جدید، فعالیت پیج جنگل ددی بالا رفته و از اونجایی که یه پا استاکر حرفه ای هستم، به یه نکته ی جالب رسیدم که خواستم باهاتون درمیون بذارم. قلب سیاه توی نوشته های اخیرش کپشن همه شون کوتاهه،معمولا یه جمله یا فقط
از لعنتی ترین روزهایم!خیلی وقته میخوام آپ کنم ولی حوصلم نمیکشه باخودم میگم بنویسم که کی بخونه؟! یا ثبت بشه که چی؟! ولی ته قلبم میدونم که نوشتن سبکم میکنه . که من آدم اجتماعی ای هستم حتی اگر کاملاً مثل یک درونگرای دیوانه عمل کنم. الان تو اون فاز از
مهم مثل زندگیمیدونی چی به لحظات ارزش میده. این که نمیتونی اونارو نگه داری. میگذرن و میرن. ثبت میشن پشت دوربین و خاطرات ولی نمیمونن. عمیق تر که ببینی رفتنشون ارزشمنده نه این که بخاطر رفتنشون ارزشمند باشن. و در آستانه سی سالگی به این نتیجه میرسی
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنانکارای مشدم جور شد اگه خدا بخواد و دیگه مشکلی پیش نیاد از اول هفته بعد تا یک ماه مشهدم خدمت امام رضا:)))) بابای بچه ها هم از خوشحالی من خوشحاله و از دوری ناراحت=))) فعلا فقط میخوام خوشحال باشم...
سهم ما از رویا ، رنج بودما در جغرافیایی نفس میکشیم که رنج، بهای هر رؤیاست. در سرزمینی که عدالت، نه قاعده، که استثناست؛ اینجا برای رسیدن، تنها تلاش کافی نیست. باید یا زادهی قدرت بود، یا وارث ثروت. و ما؟ ما با دستهای خالی، اما دلهایی پر از آرزو وارد
کوه به کوه نمی رسه آدم به آدم می رسهضرب المثل می گن که کوه به کوه نمی رسه آدم به آدم می رسه، من می گم خیلی واقعی هستش، توی یکی از روزها با پسر عمه هام از کوه می اومدیم. ما با ماشین بودیم آرام آرام داشتیم از جاده میان کوه پایین می آمدیم، موتورسواری از کنار ما رد شد،
شکردیشب مهمونامون رفتن خونه یکی دیگه از اشناها. اینطور که به نظر میاد قصد رفتن ندارن خب تابستونه هر روز هم یه جایی دعوت میشن و چرا برن واقعا؟ مطمئینم بیشتر از سه روز نمیتونن اونجا بمونن دوباره برمیگردن همینجا، چون هیچکس به اندازه ما
دلشکسته....یه شعله از زیر خاکستر از درون قلب شکسته ام داره سوسو می زنه.... آتیش زیر خاکستر رو دقیقا دارم از عمق قلبم حس می کنم..... فکر می کنم قطره آبی روی آن پاشیده ام و خاموشش کرده ام، اما دو روز بعد دوبار گر می گیرد و مرا و قلبم را و جانم