بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
یکشنبهامروز روز خوبی بود، میتونم بگم سبز بود، یه رنگ نایاب:") اول اینکه هندسه داشتیم و امتحانها رو تصحیح کرده بود. نمرهم ۱۹.۵ بود و چون رسماً نصف چیزا رو نخونده بودم، از خودم راضیم بعد امتحان زبان داشتیم که ۱۹.۷۵ شدم و غلطم هم یه چیز
1232هم دارم اپلای میکنم، هم رزومه کاری داخلی و خارجی میفرستم، هم دنبال کار کردن و بهتر کردن مهارتامم این وسط یه کلاس زبان نوشتم که هم افت نکنم و هم تو فاز استفاده ازش باشم که اگه اینترویو گرفتم یا هرچی، تته پته نکنم این وسط جناب مادر
معرفی رویداددوره فدراسیون جوانان آواجی ژاپن (فول فاند) این دوره محلی برای آموزش و به چالش کشیدن مهارت های شماست. در این دوره به صورت تیمی در یک محیط چند فرهنگی، شروع به انجام فعالیت های میکنید که در آن خبره هستید؛ از کشاورزی و ساخت ساز، تا
|•شناسایی و دستگیری داوطلبان متخلف آزمون های روز اول کنکور ۱۴۰۳اخبار و اطلاعیه شناسایی و دستگیری داوطلبان متخلف آزمون های روز اول کنکور ۱۴۰۳ دکتر محمدحسین حاجیلو دیروز پنجشنبه ۶ اردیبهشت ماه پس از برگزاری نوبت اول آزمون سراسری سال ۱۴۰۳ گروههای آزمایشی هنر و زبانهای خارجی از داوطلبان آزمون
گم شدن توی خاطراتدلم برای مدرسه تنگ شده. برای دانش آموزا. برای اون شلوغیها. برای دبیرستان حتی. برای غر زدن معلما. دلم تنگ شده حتی برای اون روزی که اینقدر توی حیاط دبیرستان برف بازی کردیم که شیشه ی عینکم رو گم کردم و نفهمیدم. برای لقمه های نون و
«بی شباهتها»«بی شباهتها» در این راه غبارآلود ، آیا ؟ غارِ هزارانپیچ ، ره طولانیِ برگشت آیا فرسخی چند است ؟ کاشکی قبل از عبور ما فریب بیشباهتهای دنیامان -شباهت بود ! میان سینههامان ، بغضِ هر دردی -نهایت بود ! در این راه غبارآلود آی !
بهتره بهتر باشیسلام عرض ادب به خویشتن خود را به دست بیاریمم خوبه.. امیدواریم هر روز بهتر از دیروز پس امروز 10 اردیبهشت هست یا است
کتابِ دختر در باره ی پدرپدر در تاب خاطرات دختر چمدان خاکستریِ احمد محمود/ سارک اعطا . - تهران: نشر ثالث، ۱۴۰۲ چاپ دوم، ۴۴۰ نسخه مجموعه ی چرخ گردون/ روایت های غیر داستانی(؟!) بهار خوانده ها/ ۱۷۹ Spring Book Review/ 179 کاربرد کمینه ای از کلمات برای نمایش
اگر روزی نتوانم بنویسمنمی دانم براثر حرف دوستم که میگفت: «خانم فلانی سرطان گرفته. اوایل در کلاسها شرکت میکرده؛ ولی حالا اینقدر حالش بد میشود که از دردِ شدید نمیتواند کاری انجام دهد.» بود یا چیز دیگری؛ که هنگامِ خوابِ شبانه، فکرم مشغول شد؛ اگر من