بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
باباهر موقع بابام حالش بد میشه ترس من دوبرابر میشه وفکرای مضخرف میاد تو ذهنم
خیابون نسترنامروز یک نفر انقدر بد باهام رفتار کرد که دلم شکست. رفته بودم سفارت و خانومی که اونجا بود خیلی بد باهام صحبت کرد. اونم سر موضوعی که من کوچکترین تقصیری نداشتم. میتونستم همون لحظه جواب بدرفتاریش رو بدم و از اونجا بیام بیرون اما سکوت
کتاب سامانه‌های صرفی و نحوی در گویش سمنانیسامانه‌های صرفی و نحوی در گویش سمنانی مؤلف: علی‌محمد مقدسی ناشر: آبرخ زبان: فارسی سال چاپ: 1385 تیراژ: 1100 نسخه تعداد صفحات: 80 قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز) به تصریح کتاب: گویش سمنانی، گویشی دیرینه سال و کهن‌زی است. این گویش را از
طریقتبسمه تعالی حس و حالی دارم که مدّت طولانی در خودم ندیده بودمش. احساسی که شاید به آدم قابلیت انجام - شایدم تصور - کارهای زیادی رو می ده. عجیب و در عین حال مسخره. یه چیزی مثل برگشتن یه جنگ زده به منطقه جنگی. بر می گرده به خونه خاک و
23:58من تا فردا زنگ اول ک این امتحان رو تموم کنم و بدم،دریده خواهم شد. و البته بعدش هم خبری از استراحت نیست و قضیه بدتر میشه،چون اصول میخواد بپرسه و من عمرا وقت نمیکنم،امروز که خونده بودم نپرسید:))))حالا فردا.. زنگ دوم هم تموم شه،بازهم
امن بودنسر کلاس بحث در مورد دوست داشتن و امن بودن، بود. میشه کسی امن نباشه کنارش احساس امنیت نکنی اما دوستش داشته باشی؟! بنظرم نمیشه، اما چند نفری گفتند میشه! هیچ چیز درست یا غلطی وجود نداره، به تعداد آدما تعاریف متفاوت وجود داره. صبح ۷
گل سیاهدعوا کردم.شدید.داد زدم.خودمو زدم.وحشی شدم.اعصابم از کنترلم خارج شد. استقلال گل دوم رو زد. سا یهو ذوق زده داد زد گل!!! مامان تشر رفت جلوی همه بهش. جلوی دو تا خواهراش و و شر یف و عروس.شرمنده کردش.گفت ما عزاداریم!چغندر خاک کردیم
هیچوقت غمگین و سرشکسته نباش.سرت را بالا بگیر بگذار همه‌ی آدم‌هایی که دورت ایستاده‌اند و برای زمین خوردنت با هم شرط بسته‌اند وا بمانند از اینکه هنوز میخندی و مصرانه به همه‌ی بی‌مهری‌ها میخندی سرت را بالا بگیر بگذر از تمام چاله‌های اشتباهی که پاهایت را آزردند
خدا با استمدت ها از آخرین باری که در اواسط اردیبهشت صدای باران را شنیدم می گذرد امشب آسمان بر سر ما می غرد و اشک های حیات بخشش را روزی ما خاکیان می کند اشب هر انسانی در شهر من بوی خاک نم گرفته می دهد همانقدر دل انگیز و همانقدر عزیز امشب خدا
