بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
خدایا بغلم کن ...یادآوری خوبی هایت و یادآوری اینکه من چون تویی ندارم؛ دلم را رنجاند و قلبم را شکست... یادآوری اینکه در چه برزخی ام ساعات غمگینی روی قلبم نشسته است ...قفلی زده ام روی جمله ای که گفتی ...اثر انگشت او روی گوش تو... دلم میخواهد تنها
واقعیتهای پنهان، بازنماییهای رسانهای و چالشهای قانونی مقدمه در ایران، زنان در میانهی میدان نیروهای متضاد اجتماعی قرار دارند: از یک سو، پیشرفتهای چشمگیر در آموزش و حضور اجتماعی، و از سوی دیگر، محدودیتهای قانونی و فرهنگی که همچنان سایهای بلند بر زندگی روزمرهی آنان انداخته است. این
راهچقدر دلم تنگ میشه برا اون موقع ها که نگرانی یادگرفتن زبان انگلیسی رو داشتم!اون موقع ها که شب خوابم نمیبرد تا معنی و فانکشن یه کلمه رو تو دیکشنری لانگ من پیدا نمیکردم(چه خوب بود که گوشی نداشتم).. چقدر دلم تنگ میشه برای دلهره های سر
دهه کرامت و کریمانه های زیستِ ایمانی!ما کار های مناسکی زیادی انجام داده ایم. تقویم های زیادی را تحریر کرده ایم. هفته و دهه هم کم تعریف نکرده ایم که پیشانی نوشت روزهای ما، مقوم معنای گوناگونی است. در این میان اگر بخواهیم از شایسته ترین مناسک سازی ها نام گذاری دهه ها
ارتباطات میانفرهنگی و فلسفه!بسمه تعالی واقعیتنمایی یا واقعیتسازی؟ بررسی دیدگاههای متعارض درباره نقش رسانهها در بازنمایی واقعیت مناقشه درباره نقش رسانهها در مواجهه با واقعیت به یکی از بحثانگیزترین مباحث در علوم ارتباطات تبدیل شده است. در یک سو، عدهای
واقعیتی که نبود: بازنمایی، واقعیت و تجربهای از دانشگاه ملی رسانهبازنمایی چیست؟ واقعیت چگونه گم میشود؟ در دنیای امروز، آنچه میبینیم و باور میکنیم، بیش از آنکه حاصل مواجههی مستقیم با واقعیت باشد، نتیجهی مواجهه با «بازنمایی»هاست. بازنمایی (representation) مفهومی کلیدی در مطالعات فرهنگی و
بازنمایی و واقعیت میراث فرهنگی: محصول صنعت فرهنگبازنمایی و واقعیت را می توان دو مفهوم مهم در ارتباطات و رسانه به دلیل در بر گرفتن انشعابات ایدئولوژیک و رفتاری در تعاملات بین انسان و رسانه در نظر گرفت. بازنمایی از واقعیت آنچه که در حقیقت هست بر اساس ساختاری فلسفی مفهوم غار
از ابر تا باران، یک قلم فاصله استجانا دوباره نگاه کن از ابر تا باران، یک قلم فاصله است یک نفس آبی تر مهتاب خاموش می گردد عمری گذشت تا به چشم خویش دیدم چه مشکل است که با چشم خود ببینم از هر مژه، به ساحل دیدن راهی است چه مرز حساسی، تاریک و باریک با کفش های شوق از