بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
طرحواره رها شدگیمیگفت سعی کن از طریق کودک درونت ارتباط بگیری خاطره هارو بیاری رو کودک که اون روز طرد شد رها شد بغلش کنی باهاش حرف بزنی و.. تا این طرحواره حل بشه.. چشمامو بستم سعلی کردم اولین بار رو بیاد بیارم یادم اومد..
فضای مجازی؟تقریبا نوشتن و بودن در فضای مجازی و اکثر اپها دیگه خوش نمیگذره! حس میکنم باید همه چی رو تعطیل کنم یا یه اکانت جدید باز کنم. نمیدونم
این جاده هم به تو ختم شد...نگاشته شده در نیمهشب پنجشنبه ۲۸ فروردین: گاهی شبهایی هست که آدمی باید بنویسد... نه برای پاسخ گرفتن، نه برای دلخوشی به جوابی که شاید هیچگاه نرسد؛ فقط برای اینکه چیزی درونش آرام بگیرد، یا شاید... فروبریزد. امشب، از آن شبها
مراسم گرامیداشت روز ارتش با حضور رئیسجمهور برگزار شددر مراسم رژه ارتش که صبح امروز -جمعه ۲۹ فروردینماه ۱۴۰۴- برگزار شد، سرلشکر محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح، امیر سرتیپ خلبان عزیز نصیرزاده وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، امیر سرلشکر عبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش،
اپدیتخب در کمال ناباوری یار بالاخره پاسخگو شد نمیدونم از امروز چی بگم رفتم دیدمش و دلم سبک شد چقدر دیروز روز بدی بود پر از دلهره و اشک و حسرت و امروز روز خوبی بود خیلی تفاوت هست... خیلی یه چیزایی هست اینجا نمیتونم بگم بعدا پست رمزدار
تله ی رها شدگیمن افتاده ام توی تله تله ی رها شدگی یک نوع طرحواره روانی یک چیزی که باعث میشود من همیشه دچار عشقهای یکطرفه و ناکام شوم . اما این بار فرق میکند باید یک رویای جدید از خاکسترهای قبلیش متولد شود مثل ققنوس پربکشد و هیچووقت دیگر گرفتار
Outlook493هیچ وقت فکر نمیکردم همچین چیزی راجع "جمعه" بخوام بنویسم امروز نه تنها "بهترین جمعه" بلکه "بهترین روز درتمام زندگیم" هم بود تا حالا هیچوقت تو هیچ کدوم از موفقیت هام انقدر خوشحال نبودم هر لحظه حس آرامش و دل خوشی داشت ... برای همچین
شیکر طلاتمومش میکنم فردا اخربن کنکورمه اردیبهشت 403 اگه درصدام بالای 50 نباشن دیگه درس نمیخونم یعنی چی این حرکات تیر403 همه فاصله تا ستاره ها مثبت 10با بالا بودن جز فیزیک که خریتم بود عصابم خورده ازین همه حماقت عه عه عححح نمیزارم من رتبم
هیچی.توی مریضی به شدت تنها، بیحوصله و ادم کار نکن و غر زنیام. یهچیزی میگید بهم، یهکامنتی، حرفی هرچیزی واقعا در مرز کوبوندن سرم توی دیوار هستم. یهچیزی که یکم ذهنمو از زندگی پرت کنه اونور؟