بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

بارون میادصدای بارون میاد پنجره اتاقم رو باز کردم هیچ کس نیست یه بن بست خالی فقط صدای قطره های بارونه زمین خیس از بارون شده چند تا از همسایه ها پنجره هاشون بازه و چراغا روشنه اونام بیدارن هوای سرد می پیچه تو اتاقم صدای بارون تمومی نداره نم
روزها فکر من این استمولانا میفرماید که : روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم . . واقعا آدم نباید از احوال خودش غافل بمونه. باید کاری کنه که حال دلش سر پا بمونه. با انتخاب اطرافیان و دوستان خوب ، معاشرت با آدمهای فهمیده
تو خیلی بیشتر از حد توانایی داری.برای رسیدن به آرزوهات نترس. هدفت را بزرگ انتخاب کن. انتخاب یه هدف بزرگ باعث میشه جسارت پیدا کنی که ریسک کنی و ببینی که توانایی هات خیلی بیشتر از اینی هست که الان داری ازش استفاده میکنی. تو مثل یه هواپیمای جنگنده میمونی که به همه
اخبار کارگری، زنان، ستم ملی، دانشجویی، ایران و جهان ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳کارگری کارگران پالایشگاه ستاره سبز سیراف از محل کار خود اخراج شدند به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از انصاف نیوز، کارگران شرکت پالایشگاه ستاره سبز سیراف اخراج شدند. بر اساس این گزارش، در روزهای گذشته مدیران این شرکت پالایشی بیشتر
سنگین روان..خیلی وقت بود حالم خوب بود خیلی وقت بود گریه نکرده بودم ولی از دیشب تا حالا یه حال کصافتیم دیشب با غم و دلخوری خوابیدم و کلی کابوس دیدم امروز با اینکه جاهای قشنگی رفتم اما حال دلم بد بود انگار دلم میخاست جیغ بزنم به اسبی که با صدای
به یاد آن صورت معصومانه و ناکامامروز به آن بهشت شداد رفتم. بعد از این همه سال، بعد از این همه وقت.توی اردیبهشت ماهِ غمّاز، که دلِ مرا با خودش برد. توی یادآوری خاطرات تمام آن سالها،مُردم و فقط مُردم و کاری از دستم بر نیامد و فقط دیوارهایش را بوسیدم! مثل یک
بی همتاشده چند سالی... حسرت آغوش یار داری خطاف ، بردباری گویا ، صبر داری! مرهم تو را کرده زخم مالی برایش چرا نکردی کم کاری ؟! . . . ولیکن حق داری... چو رسوا باده را کردی شکر ، آری امروز حوّا خلق تو فردا گنهکاری با همه حال همه را شکرگذاری
باز چشم کردمسلام. امروز تو دلم داشتم میگفتم خدا رو شکر علی، حداقل اَهش رو خبر میده. ظهر خاله و دختر خاله ها اومده بودن خونه مامانم. گفتن بیا حلوا بپز. رفتم، علی اونجا تو شلوارش اه کرد. دو سه بارم تو شلوارش دیش کرد. +برا سالگرد بابای حسین که
هستی، تولستوی و مبل بنفشکم‌کم داروهای خواب‌آور جدید دارن روم تأثیر میذارن و ذهنم از نه شب به بعد کارایی نداره. البته که خواب‌آلودگی در طول روز هم ساعت‌های مفید زیادی برام باقی نمی‌ذاره. اینا که چیزی نیست اما فرصت گفتن حرف‌هایی که نیاز دارم بنویسم‌شون رو