بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

Psychoتا الان پیش اومده انقد از یکی بدتون بیاد که بخواید باهاش برید تو رابطه تا بیچاره کنید؟؟ نرماله؟اولین باره همچین حسی دارم
چیزی را میگویی تا چیزی را نگویی !با اینکه فکر می‌کردم به او نزدیکم نتوانستم بفهمم چه در درونش میگذرد حتی نزدیک‌ ترین آدم‌ ها نیز حرف‌ های ناگفته‌ زیادی دارند شاید کلمات برای پوشاندن به وجود می‌ آیند چیزی را میگویی تا چیزی را نگویی ! @textimix ♡ اشعار کوتاه
660.میتونم بگم در زمینه کارم و دست‌آوردهاش آدم کمالگراییم ، یه طوری که دائما در حال مقایسه خودم با بقیه همکارام که کارشون از من بهتره فروششون بیشتر و خب صدالبته زندگی ترند و درآمد بالایی دارن. و خب خیلی وقتا همین باعث میشه اعتماد به
پدرپدر! راهت جدا کردی و رفتی تو از ماندن ابا کردی و رفتی دلم پیش تو باشد تا همیشه تو دل را پر بلا کردی و رفتی پدر ! دستان گرمت را ندارم چه با این بینوا کردی و رفتی دلم با تو صفای دیگری داشت تو دل را بی صفا کردی و رفتی به عشقت‌ مبتلا
عجب هفته‌ای برای من بود!خلاصه وار بگم... سربازی برای فاوا سمت ستاد ۱ نیاز بود. اولش صدیقی گفت که (من) رو بفرستیم بره. علیرضا اومد و گفت مهدی نوری بره بهتره تا من. مهدی نوری مرخصی رفت و یکی دو روز دیگه، شخصی به اسم مهدی محمدیان به فاوا اومد. خیلی عجیب
هیچکس جانهیچکس جان با دستور پختی که تو دادی تخم مرغ آبپز پختم قبل اینکه بخورمش اینجا آپلودش کردم اونم نعناعِه که ریختم خلاصه همونجوری شد که دلم میخواست عسلیِ عسلی ... باح باح
نامه‌ای که هرگز نرسید⁷باران همچنان درحال باریدن بود و فضای خانه‌را با بوی خاک و نم باران پر کرده بود. هدی روی کاناپه کنار شومینه نشسته بود، پتویی نازک روی شانه‌هایش بود و کتابی روی پاهایش جا خوش کرده بود. رنگ به صورت نداشت اما هر از گاهی با فکر سورن
امیدهم میتونه خوب باشه هم بد اینکه نمیدونی امروز ،یک ساعت دیگه یک سال دیگه چی در انتظارته از یه طرف دونستن جذابیت بودن تو این زندگی بی مزه میکنه از یه طرف دلهره اور و یا امید بخش اما میدونین برای سلامت حالمون که شده بهتر امید نگه
دارم چه غلطی میکنم.I feel lost. And lonely, and thats wierd خنده ی هیستریک. قلبم داره از غم منفجر میشه. نمیدونم از چی بیشتر. نمیتونم اسم بزارم رو احساساتم. نمیدونم واقعا باید چیکار کنم. دارم روی روابط توی شهرم میرینم و B وقتی بره از اینجا که به زودی