بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
اقداممیگم شده تاحالا دلت بخاد وبلاگتو پاک کنی دوباره ازنو شروع کنی حیف که وبلاگم از روز تولدم شروع شده ☹اگه نبود بت میگفتم الان چ حرکتی میومدم♀
۲۰ اردیبهشتبچه ها رو آوردم پارک انقدر هوا سرده که ژاکت رو پوشیدم آخيش از صبح همش سرپا بودم و اینجا که رسیدیم، نشستم چقدر خسته بودم رعنا و امید دارن با نیکا (دوست رعنا ) بازی میکنن به محمد زنگ زدم که بیاد دنبالمون اونم یک ساعت طول میکشه بیاد
547پنجشنبه 20 اردیبهشت ساعت 20:05 صبح 6:35 دقیقه بیدار میشم صبحانه شیر چهل دقیقه چرت 7:45 حرکت میکنم دستگاه کار میکنه اما آخر وقت هیترش خراب شد این دو هفته همهش دستگاه خراب و سالم بود 12:45 ماندهی بانک رو چک میکنم فاکتورها رو
انفجارداشتم با بابا صحبت می کردم و اون درد و دل می کرد. یه نیم ساعتی صحبت کرد و تلفن رو قطع کرد و من که تونستم بابا رو آروم کنم و حالِ دلش رو خوب کنم. بلاخره بعد از چند ماه منفجر شدم. شروع کردم به گریه کردن به شدت... توان منم تا همینجا
زیباییتوی جامعه ی محدود و کوچیک زیبایی ها به چشم نمیان و دیده نمیشن... به ظاهر آدمای این جامعه هم هرگز نمیخوان زیبایی ها رو ببینن چون فکر میکنن اگر ببینن خودشون از دست میرن. . .
"غُر"از اینکه دارم روزامو به بطالتِ محض میگذرونم متنفرممم.. امروز رسما هییچ کارِ مفیدی نکردم.. یکشنبه امتحان دارم و هنوز هیچیی نخوندم.. نمیدونم؛حس میکنم حالِ روحیم خوب نیست، انرژیِ شاد بودن رو ندارم.. دلم خوشحالی میخواد، خوشحالیای ریز
روستاها جولانگاه پولداران وخوش نشین ها ومصرف کننده های شهری تبدیل شدهامروزه مصرف، از مکان اصلی آن یعنی شهر، به سایر مکان ها و از جمله روستا گسترش یافته، جایی که از دیرباز مکان تولید بوده است. منظور صرفاً نه این دلالت اولیه و بدیهی است که روستاییان نیز همانند شهری ها مصرف گرا شده اند و بسیاری از
کمی بعد از آغاز۷...(میل به تغییر و تنوع)داشتم به این فکر میکردم میل به تغییر و تنوع یه میل ذاتی تو تموم آدماست و کوچیک و بزرگ نمیشناسه. در نتیجه یه عده میاُفتن دنبال هزار مدل عمل جراحی، تزریق و... البته که مخالف مطلق این چیزا نیستم. اما گاهی بعضی آدما (که نمونهاش
وزش گل های کاغذیاز عصر باران گرفت باران شدت گرفت باران عصر پاییزی...آبان ماه عصر پنجشنبه...رعد و برق آسمان را روشن کرد و باد در گل های کاغذی وزید... در حیاط را باز کردم از رقص و تاب شاخ های لیمو فیلم گرفتم و از ترس رعدها در را بستم. از پنجره