بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
کاروان غممستم از کاروان غمی که شراب می بَرد همسفرانی که جای شراب ، بغض صد ساله می نوشند لحظه ، نکرد ملامت شان آخر زمانه ی غمشان گذشته بود آنقدر کهنه و قدیمی که کالسکه ی آنها رنگ باخته بود فریادی ز مستی سر زدم غم گفت : شراب بیشتر بده مرا
اشکمرا بی جان و باران زده در آغوش خواهی گرفت ، بی اشتیاق و پر بغض ، بدون دستانی که به سمتت دراز شده باشند ، مرا تسلیم و خسته و آرامیده ؛ به آغوش خواهی کشید ...
روز چهارمسلام همه ی شما درست گفتید مجبورم لو بدهم روز دوم : حامد اهنگی روز سوم : پژمان جمشیدی خب ..... من می خواهم این دفعه عکس بگذارم
کبریت احمردر این سلول تنگ هراس دیوانه ای مسلسل! با آهنگ مناجات های همواره و دلسوختگی از هجم نامتناسب زجر و بی عدالتی یک قاضی شاااارح!!!! با تهاجم جاسوس ساحران فرعونی! در کتابخانه ی متلاشی بی فریاد من، بر نعش سوخته کلماتم باید گریست به درد
خواب نجندی!بی بی رو محکم بغل کردم و بوسیدم، توی ذهنم اومد بی بی مرده که، گفتم نه تو بغلمه! بقیه خواب هام از هاوارد تتو دار تا اون ادمایی که تو کمپ( بعله تو کوهستان بودیم) خودشونو جا زدن، خونه بابابزرگ کمپ بود؟؟؟ جنازه تو جانونی قدیمی و
زیربنابسم الله الرحمن الرحیم . . آدم ها ممکنه عملشون خوب باشه یا بد اما خودشون خدا میدونه فقط که چرا بد عمل می کنن یا خوب نه که بگم خوبی یا بدی کردن فرقی نداره که مخالف قرآن گفتم در اون صورت نه ما البته ماموریم به پذیرش ظاهر رفتار ادما
اشنو ویژهدر میان این همه اسم های بزرگ سیگار.... اُشنو ، ولی همیشه ویژه ایم بکش مرا ای ترک عادتِ سیه روزِ نا به کام در حلقه های دود و جان و بلا از کام کدامین شکر دهن ، کامی تو داده و..... کامی ، گرفته ای؟ از هرم آتش درون سرم تا انتهای داغِ
مجالس اهل بیت و حال خوب. این برای من مایه افتخاره که تو دستگاه اهل بیت خدمت کنم ... توفیق و لیاقت میخواد زیر خیمه اهل بیت بودند امیدوارم منِ بنده حقیر را هم بپذیرند .... ............... دیشب تو جمع این خوبان بودن ، حالم من را خیلی خوب کرد خدا را شکر . .
نور‌های پَرسآننور چیزی را گم می‌کند و تو او را در اوتوبان منتهی به چمران می‌بینی. تو نور را در آغوش می‌کشی، زل زده به هواپیمایی که آسمان را می‌شکافد، زل زده به پنجره‌ای که طرحِ زندگی دارد، تو نور را در آغوش می‌گیری تا زمزمه شود، تا تو لبریز از
