بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک میکند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
غریبه رویامخودش مافیا نبود براشون کار میکرد شوار ماشینم کرد خیلی جذاب بود سرش که پایین بود ناخودآگاه دستم میخواسد بره تو موهاش نبردم وری خندید دستشو گذاشت رو زانوم دستشو داشت میبرد بالا سریع ددستمو گذاشتم رو دستش خندید گرم بود تنش پوستش
اطلاع رسانی مسابقه#مسابقه_کتابخوانی اداره کل کتابخانه های عمومی استان کرمان به مناسبت گرامیداشت چهل و دومین سالروز آزادسازی خرمشهر برگزار می کند: مسابقه کتابخوانی «به رنگ خدا » از شهید عبدالمهدی مغفوری شهید شاخص رسانه کشور منبع مسابقه کتاب به رنگ
کاشسلام خوبی صبحت بخیر باشه کاش توهم برام مینوشتی حتی جمله ای غیر از خودمون بدون هیچ اشاره ای دلم خیلی برات تنگ شده این 4 روز خیلی بهم سخت گذشت خیلی درد کشیدم تو بودی دردام کمتر بودن
پارتی بازیرفتم کتابخونه کتابهامو انتخاب کردم و با ذوق جلوی کتابدار ایستادم که کتابهامو برام ثبت کنه ناگهان نت قطع شد و کتابدار گفت: نمیتونم کتابها رو بهت امانت بدم.مرد عینکی خندان اما تپل با موها وریش و سبیل جوگندمی از زیر عینک بهم نگاه کرد
...روز تخمی ایه. البته که شنبه ها کلا بدن. اومدم دو تا زن نشستن تو راهرو با چشاشون قورتم میدادن. و میخندیدن بهم. البته که من یه نگاه تندی کردم بهشون. بعد یه ربع اومده تو یکیشون. فردا هستین پسرمو بیارم؟ گفتم نه. چون فردا روستای دوییم.
+349سلام خدای مهربونم حالت چطوره این روزا؟ دست و دلم نمیره نه به نماز نه به ورزس نه به هیچ کاری به شدت خوابم میاد .. و بی حوصلم با تپل به شدت دندون دردیم تپل بدتر از من .. ولی هیچ پولی برای این کار فعلا نداریم! همه پولا رو ریختیم به