بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.
بیاناتی از اولیای الهیعلامه حسن زاده آملی رحمه الله علیه: برادرم ! حرف اين و آن را مزن ، دم فروبند و تماشا كن . بنگر و عبرت بگير . به فكر خود باش. دست توسل به دامن خاتم اوصياء و اولياء امام زمان مهدي موعود حجة بن الحسن العسكري (علیه السلام ) دراز كن كه
10 سوال مصاحبه مدیر دفتراز مشاغلی که در سازمان ها برای برنامه ریزی جلسات، تهیه گزارش و هماهنگی انجام امور انجام می شود، شغل مدیر دفتر است؛ در ادامه این مطلب ده سوالی که ممکن است در فرآیند استخدام با سوال گروه های منابع انسانی با آن مواجه شوید می آید.
حالم به شدت بده!امروز حالم به شدت بده و از شانس من از صبح که اومدم بیام سره کار یه آشغال تو جاده شروع کرد به راه ندادن و بازی کردن و یکی از نیروهای کارخونه بود و تا دم در کارخونه هزار جور ....در اورد تا رفتم تو انتظامات و چنان داد زدم که فامیلی
رفتن و جا ماندنوقتی کسی می‌رود تکلیفش مشخص است. انگار آدمی اثاثش را جمع کند و برود، بی‌آن‌که ردی از او باشد. گویی از اول نبوده است. اما گاهی بعضی‌ها که می‌روند، نمی‌روند. رفته‌اند اما هستند. هم‌چون آدمی که اثاثش را جمع کرده باشد و گوشه‌ای نشسته
...خداروشکر دنده ی ۲ به ۳ هنوز یکم مشکل دارم اصلا نگفت که برم ۳ فقط یه پارک دوبل گرفت و یه دنده عقب تازه دوبل هم نفر قبلی نصفه رفته بود من درستش کردممم صبح که با ماشین بابام رفتم محل آزمون اول که نزدیک بود بزنم به یه ماشینی البته اون
بین الطلوعیندلم برای دعا بعد نماز صبح تنگ شده..از اون دعاها که همه چی رو بخدا بگی طولانی با خدا حرف بزنی اینجوری دعا کردن خوبه ها ولی دلم قانع نمیشه.. نمیدونم فردا اگر خدا توفیقش رو بهم بده امتحان میکنم ببینم میشه یا نه..شاید به برکت همین بین
Life1454یجوری هیجان دارم ک بچه هارو میبینم انگار یسال بااین بچه ها تو یه کلاس نبودم ! نفسای آخر کلاسمونه و امتحانا ... :( +دقیقا اگر روزی فقط ۳ ساعت بخوابم به همه کارام میرسم
کار بی نظمکارمون ی جوری هست ک اگه امروز صبح برم شب ساعت نه میام خونه و فردا شبش دوباره میرم کار اینبار صبح میام و دوباره صبح میرم شب میام و تکرار... خوابمون خیلی خوب بود الان بدترم شده با این اوضاع شیفتی ک ما داریم شب سر کار نمی تونی بخوابی
" زائر از راه دور "دلش گرفته بود . از اینجا تا مشهد هزار کیلومتر راه بود. تازه برای این روزها بلیط هم پیدا نمی شد . گوشی اش را برداشت. امام رضا را در بین مخاطبینش جستجو کرد. بعد از یک بوق بلافاصله وصل شد. صدای گرم و گیرایی از پشت خط گفت :" زائر
