بلاگفا یک ابزار قدرتمند برای ساخت و مدیریت وبلاگ است. بلاگفا به شما کمک می‌کند تا با سرعت و سهولت اطلاعات، خاطرات، مطالب و مقالات خود را در اینترنت منتشر کنید.

وبلاگهای بروز شده

خون چیست!؟خون خون نوعی بافت پیوندی متشکل از انواع سلول و ماده پلاسماست که در رگ‌ها جریان دارد. بدن برای زنده ماندن به مواد مغذی و اکسیژن نیازمند است ولی فقط بودن غذا در معده و بودن اکسیژن در شش‌ها کافی نیست ، بلکه این دو باید به همه نقاط
ماه امام زماناین ماه منتسب به حضرت بقیة الله ارواحنافداه هستش چون با جمعه شروع شده من باید زحمت و تلاش فراوان بکشم تا ان شاءالله به حضرت برسم .... سن و وقت داره میره .... کلی کارهای انجام نشده دنیایی دارم که باید انجام بدم ‌.... خدا کنه ، به
22اردیبهشتاردیبهشت عزیزم ،اصلا دوست نداشتم تورو اینطور همراه با افسردگی بگذرونم .تصور میکردم از این ماه قشنگ نهایت لذت رو ببرم اون هم توی شهر قشنگی که واقعا بهشته.اما از شروعش تا همین الان سراسر بغض و ناراحتی بوده،چند روزی رو تقصیر هورمون
زمان بی‌زمانیثانیه‌ها گذشتند، دقیقه‌ها سپری شدند، باران شروع به باریدن کرد، باران آخرین قطرات‌ش را به زمین سپرد، باد دست از نوازش برداشت، ماشین‌ها یکی از پس دیگری گذشتند، و اما من... همچنان محو گذشته‌ای بودم که خودم ساختمش؛گذشته‌ای که حال
انتظار برای مرد غریبه .سلام رئیس با تمام وجود دارم به خودم امیدواری میدم که دوشنبه میبینیش .... رئیس این سری که دیدمش میرم جلو ... اصلا هرچه بادا باد . باید صداش دوباره تویه گوشم هک بشه باید از نزدیک چشماشو ببینم ... راستی بهت گفتم بوی عطرش ملایمِ ...
اردیبهشتوقتی اینشکلیه تا صب میباره ! صب میره جلو آینه خطاب به تو میگه « چرا ؟! » و به چشمای خودش خیره میمونه ! دنبال تو میگرده .... معلوم نیست این چرا برا کدوم غصه ی توو دلش بود ولی اینو میدونم ک تو جواب همه ی چرا هاش بودی ! مرهم همه ی
ازدواجتصمیم گرفتم که از 31 خرداد به بعد، به ازدواج فکر کنم. پس زمان محدوده، حالا که از گذشته رها شدم می تونم بیشتر به آینده فکر کنم. زمان خیلی محدوده، انرژی و سیگنال های دریافتی خیلی زیاد...
1-فرمان   در شاهنامهفردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱ - آغاز کتاب ... پرستنده باشی و جوینده راه به ژرفی به فرمانش کردن نگاه توانا بود هر که دانا بود ... فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اندر آفرینش مردم ... پذیرنده هوش و رای و خرد مر
حیاتم+ فردا با مامی و ابجی قرار فیلم دیدن گذاشتیم و خوشحال م. + امروز کلی تنقلات خوردم اما با خوردنشون یه درجه شاد میشدم ،پس نوش جونم و گور بابای رژیم و لاغری ! + خدایا ، من ازت ممنونم که حتی وقتایی که دعایی نمیکنم ، در خونتو نمیزنم،